loading...
بـــــیـــــتـــــوتـــــه
مرتضی بازدید : 4 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (1)

فرودگاه‌ها بوسه‌های بیشتری از سالن‌های عروسی به خود دیده‌اند

و دیوارهای بیمارستان‌ها بیشتر از عبادتگاه‌ها دعا شنیده‌اند . . .

************************

کسانی که قدر دستان نوازشگر را نمی دانند

عاقبت ، پاهای لگدکوب را می بوسند . . .

************************

اگر درخت زندگی ما پر ثمر باشد

حتی در صورت طعنه و یا حمله ی دیگران ، میوه ی فراوانی از آن می ریزد . . .

 

براي مشاهده بقيه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائيد

مرتضی بازدید : 1 یکشنبه 11 اسفند 1392 نظرات (0)

 

 

کشف ۳۰ میلیارد تومانی در حیاط خانه یک زوج خوشبخت آمریکایی

 

S A L I  J O O N

 


یک زوج آمریکایی در ایالت کالیفرنیا سکه هایی طلا به ارزش تقریبی ۱۰ میلیون دلار از حیاط پشت خانه خود کشف کردند. این زوج آمریکایی که نام آنها فاش نشده سال گذشته به طور اتفاقی به وسیله سگ شان از وجود یک شئی دفن شده در حیاط پشت خانه شان آگاه شدند. پس از کندن محل این زوج آمریکایی کوزه ای پر از سکه های طلا متعلق به قرن نوزدهم کشف می کنند.این زوج آمریکایی قرار است در ماه می سال جاری میلادی سکه ها را در حراج بفروشند.

 

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مرتضی بازدید : 5 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

هدر هانسن یک هنرمند و رقصنده در نیو اورلئان است. این هنرمند توانسته است با یک روش زیبا و خلاقانه حرکات رقص خود را با کمک زغال سنگ یا چوب روی یک مقوای بزرگ تبدیل به نقاشی کلاسیک کند. هانسن یک هنرمند بسیار فعال و پر کار است. او علاوه بر اجرای گالری های متعدد نیز نمایشگاهی از نقاشی های رقص خود را در سال ۲۰۱۳ برگزار نمود و در صدد است که تمام سال ۲۰۱۴ را صرف خلق این اثرهای هنرمندانه کند.

 

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مرتضی بازدید : 5 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

هرچند که می‌گویند زمین کوچک و گرد است، اما دیدن زیبایی‌های آن، هنوز هم می‌تواند شگفت‌آور و شیرین باشد. شرایط اقلیمی و آب و هوایی و تغییر فصل‌ها، می‌تواند جذابیت های زیادی در چشم‌اندازها ایجاد کند. برخی از تصاویر این پست، به‌طور کاملاً طبیعی به‌وجود آمده‌اند و در برخی، نقش انسان پایه‌گذار زیبایی ایجادشده است. شاید با دیدن این تصاویر، شوق سفر و دیدار این مکان‌ها از نزدیک، برای‌تان زنده شود.

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مرتضی بازدید : 4 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)

خدايا، حکمت قدم هايي را که برايم بر مي داري بر من آشکار کن،

تا درهايي را که به سويم مي گشايي، ندانسته نبندم

و درهايي که به رويم مي بندي ، به اصرار نگشايم



خداوندا دستانم خالي ست، قلبم پر از آرزوهاي دست نيافتنيست.

يا دستانم را توانا ساز، يا درونم را از آرزوهاي دست نيافتني تهي ساز.



خدا زمين را مدور آفريد تا به انسان بگويد همان لحظه اي که تصور مي کني

به آخر دنيا رسيده اي، درست در نقطه آغاز هستي.

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مرتضی بازدید : 4 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

اشعار عاشقانه سعدی,شعرهای عاشقانه سعدی

چرا دل به تو دادم

من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی

یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی

دلو جانم به تو مشغول و نظر بر چپ وراست

تا حریفان ندانند که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

تو بدین نعت و صفت گر  خرامی در باغ

باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی

اشعار عاشقانه سعدی,شعرهای عاشقانه سعدی

تو خواهی ماند…

مرا خود با تو سری در میان هست

وگرنه روی زیبا در جهان هست

وجدی دارم از مهرت گدازان

وجودم رفت و مهرت همچنان هست

مبر،ظن کز سرم سودای عشقت

رود تا بر زمینم استخوان هست

اگر پیشم نشینی دل نشانی

وگر غایب شوی در دل نشان هست

برای مشاهده بقیه اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمائید 

مرتضی بازدید : 3 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

 

پسري پول هاي مچاله شدش رو اروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت
براي روز پدر يک کمربند مي خوام
فروشنده:چه جنسي باشه؟
پسر کوچولو:
..
فرقي نميکنه فقط دردش کم باشه

 ———

کودکی به پدرش گفت: «پدر دیروز سر چارراه حاجی فیروز رو دیدم
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،ولی پدر،من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطر
اینکه ادا در می آورد و می رقصید،به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود …»

از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چارراه می دیدند …

———

عابری خطاب به پسرک چسب فروش: ....

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مرتضی بازدید : 3 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
تبسم دوست تجسم خوبیهاست ... به تبسمت سوگند شاد بودنت آرزوی من است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب وبلاگ چطوریه ؟؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 301